کد مطلب:30624 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

خلقت آدمی











«انشا الخلق انشاء و ابتداة ابتداء» هستی را انشاء كرد (بدون ماده پیشین) و خلقت را ابتدا كرد.

تصور هیولی كه قرنها بر فلسفه حكومت كرده است تصور ناقصی است و بخشی از واقعیات را تبیین می كند نه واقعیت ابتدای خلقت را. چاره ای نیست كه تصور دیگری از هیولی داشته باشیم. ذرات عالم قابل تبدیل به یكدیگرند. كوانتوم به جرم، جرم به انرژی و... بر خلاف رایج، هیولی واقعیت مادی نمی تواند باشد بلكه محصول فعالیت ذهن است. علاوه بر آن، همچنانكه فعالیت ذهن آدمی نمونه هایی بی سابقه از واقعیت بی سابقه ماده حامل را به ما نشان می دهد می توان پذیرفت كه «خلقت انشایی و ابتدایی » كه مخصوص وجود منزه خداست، پذیرفتنی است.

در آفرینش نه اندیشه و تدبیری به جولان درآورد و نه تجربه ای و نه حركتی مایه ایجاد عالم شد بی آنكه قوای مضطربی در او متمركز شود بساط هستی را پهن كرد.

خدا در امر آفرینش نیازی به اندیشه و حركت ندارد. زیرا اندیشه برای روشن كردن مجهول است. همچنین حركت به معنی تصور وجود فاصله بین اراده و عمل و ایجاد است. (انسان شناسی، جهان شناسی، محتوا، خداشناسی).

«احال الاشیاء لا وقاتها و لائم بین مختلفاتها» موجودات را در مجازی اوقات به جریان انداخت و امور مختلف را هماهنگ ساخت. یعنی جریان اشیاء اینست كه با داشتن ارتباط در عین اختلاف، سیستم كاملا سنجیده ای دارند (تلائم نه تزاحم).

«و غرز غرائزها و الزمها اشباحها» یعنی هر یك از حقایق را طبیعتی معین بخشید و ملزم به هیئت و تعینی كرد.

هر یك از حقایق عالم طبیعت، موجودیت خاص و تعیین یافته ای دارند كه در میدان تحول و تكاپوی آن واقعیت است. آنچه مایه ابهام است موضع گیری ما در برابر حقایق است. «عالما بها قبل ابتدائها محیطا بحدودها و انتهائها عارفا بقرائنها و احنائها» (جهان شناسی، محتوا، خداشناسی) به همه مخلوقاتش پیش از وجودشان داناست و به همه حدود و پایان جریان آنها تسلط دارد و به هویت و جوانب كائنات، علم مطلق و محیط او، مستولی است. یعنی علم خداوندی بطور تفصیلی شامل می شود بر جزئیات و كلیات. و آنچنان كه بعضی فلاسفه گفته اند، كلی و اجمالی نیست. (انسان شناسی) «ثم انشاء سبحانه فتق الاجواء و شق الارجاء و سكائك الهواء» (جهان شناسی، محتوا، خداشناسی)خداوند سبحان جوها را از هم شكافت و جوانب و ارتفاعات فضا را باز كرد.

این جمله امیرالمؤمنین (ع) اشاره به آیه 30 از سوره انبیاء است كه می فرماید آسمان و زمین یكپارچه و بسته بود و ما آنها را از هم باز كردیم. «فاجری فیها ماء متلاطما تیاره متراكما زخاره حمله علی متن الریح العاصفه و الزعزع القاصفه» آب انبوه و پر موج و خروشان را كه بر پشت باد تندوزان و پرقدرت قرار داده بود در لابلای فضای باز شده به جریان انداخت. «فامرها برده سلطها علی شده و قرنها الی حده الهواء من تحتها فتیق و الماء من فوقها دفیق.» (جهان شناسی، خداشناسی، محتوا).

باد تندوزان آب را از جریان طبیعی بازداشت و آنگاه باد نیرومند را بر آب مسلط كرد و آب را بر آن قرارداد فضا در زیر باد پرقدرت باز و آب در روی باد جهنده و جنبان شد. یعنی ماده بنیادین خلقت جهان این «آب» بوده است. «و ابعد منشاها» یعنی منبع آن باد تندوزان را دور از مجرای طبیعی قرار داد. یعنی آن باد نیز سابقه طبیعی نداشته است. این خلقت نیز انشایی است (جهان شناسی، محتوا) «حتی عب عبابه و رمی بالزبد ركامه فرفعه فی هواء منفتق و جو منفهق فسوی منه سبع سماوات جعل سفلاهن موجا مكفوفا و علیاهن سقفا محفوظا و سمكا مرفوعا بغیر عمد یدعمها و لا دسار ینظمها.»

در این هنگام، انبوه تراكمی از آب سر به بالا كشید و كف برآورد، خداوند سبحان آن كف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمانهای (دیده و نادیده) را بساخت. پایین ترین آسمانها را از موجی مستقر بنا نهاد كه حركتی به این سو ندارد. و بالاترین آسمانها را سقفی محفوظ در مرتفع ترین فضا، قرار داد بی ستونی كه آن را برپا دارد و بدون میخ و طنابی كه آن هارا بهم بپیوندد. (جهان شناسی، محتوا، خداشناسی) منظور از این كلمات اینست كه خداوند آسمانها و زمین را از پاشیدگی و گسیختن نگه می دارد. یعنی بطور مستقیم تحت مشیت الهی است. «ثم زینها بزینة الكواكب و ضیاء الثواقب» آنگاه آسمان را از با آرایه ستارگان و روشنائیها بیاراست (خداشناسی، جهان شناسی) «و اجری فیها سراجا مستطیرا» خورشید را با فروغ گسترده به جریان انداخت. (جهان شناسی، خداشناسی، محتوا) «و قمرا منیرا فی فلك دائر و سقف سائر و رقیم مائر» و ماه فروزان را با روشنائیش در فلكی گردان و سقفی چرخان و صفحه منقوش به دوران درآورد. (جهان شناسی، خداشناسی، محتوا)